((آمده ام که سر نَهم))
سجده زنم ، ضجه زنم
بوسه زنم به در گهت
باز رَه خطر زنم
آمده ام به زیر لب
اسم تو را صدا زنم
آن بُت گُل روی تو رو
به دست کِشم، به سَر بَرم
آمده ام که مستِ مست
در پی تو روان شوم
یا آتش عشق تو را
به جان خَرم به جان بَرم
آمده ام که بی خبر
راهزن دلت شوم
بوسه به لب ، جام به دست
تو را چو جامه تن کنم
وگر تو را جدا کنند
سَر دَهم و تن ندهم#بهناز خرّم
درباره این سایت