هر کجایی یادت را چه صمیمانه به آغوش دارم
چه پر جرات در خیالت ، غوطه ورم
چقدر آرامی ، در این گوشه از دلم
من خیالت را به تن می کنم.
و تو بی خبر ، عاشقانه ها در من می آفرینی
تمام تلاشم را در مخفی کردن و نگفتن ، احساساتم به صف می بندم
ولی نامت که وارد قلب و روحم می شود، دیگر ، عصیانی به بزرگی دوست داشتنت بر می خیزد
عجزم، تلاش پنهان کاریم در این لحظه دیدنی ست
سر آخر من می مانم ، و خیالت که گره خوردیم و مچاله شدیم
من همین گوشه از تنهایی را می پرستمبهناز خرّم
، ,گوشه ,خیالت ,کاریم ,لحظه ,ستسر ,در این ,من می ,گوشه از ,می خیزدعجزم، ,بر می
درباره این سایت